پیامدهای فیزیک کوانتومی

 

هر نظریه جدید خواه ناخواه با خود یکسری نگرشهای جدی نسبت به عالم به ارمغان میاورد چنانچه نسبیت جهان کوچک ما ر ا وسعت بخشید وافق محدود عالم ما را تا میلیاردها سال نوری گسترش داد سکون را از عالم ما گرفت و برای خلقت آن، نقطه آغاز متصور گردید زمان مطلق را که ا ز ازل تایم شده بود و قرار بود تا ابد تیک تاک کند را درهم شکست و سرعت‌ها را که فیزیک کلاسیک رها کرده بود سامان داد و درچارچوب سرعت نور مهار کرد فیزیک کوانتومی نیز با خود همانند نظریه نسبیت دیدگاههای جدیدی نسبت به عالم نه با مقیاس نسبیت بلکه در مقیاس بسیار کوچکتر (اتمی و زیر اتمی) ارائه نمود .


ادامه نوشته

نگاهى به تاريخ و شاخه هاى گوناگون فيزيك

 

 در قرن هفدهم نيوتن با كارهايى كه بر روى نور انجام داد به اين نتيجه رسيد كه نور از ذره هاى كوچك تشكيل شده است. دانشمندان ديگر معتقد بودند كه ماهيت نور موج است. اما نفوذ نيوتن سبب شد كه نظريه او براى مدت ۲۰۰ سال مورد قبول با شد.

ادامه نوشته

چرا یک دقیقه به 60 ثانیه و یک ساعت به 60 دقیقه تقسیم شده ؟

چرا یک دقیقه به 60 ثانیه و یک ساعت به 60 دقیقه تقسیم شده در حالیکه شبانه روز تنها 24 ساعت است؟

مایکل لومباردی متخصص علوم مقیاسها و اوزان در بخش زمان و فرکانس موسسه ملی استاندارد و تکنولوژی بولدر کلرادو به این سوال پاسخ میدهد

ادامه نوشته

فيزيك كوانتوم در هفت گام

فيزيك كوانتوم در هفت گام



نيلز بور (1962-1885)، از بنيانگذاران فيزيك كوانتوم، در مورد چيزي كه بنيان گذارده است، جمله اي دارد به اين مضمون كه اگر كسي بگويد فيزيك كوانتوم را فهميده، پس چيزي نفهميده است. من هم در اينجا مي خواهم چيزي را برايتان توضيح دهم كه قرار است نفهميد!

گام اول: تقسيم ماده

بياييد از يك رشته‌ي دراز ماكارونيِ پخته شروع كنيم. اگر اين رشته‌ي ماكاروني را نصف كنيم، بعد نصف آن را هم نصف كنيم، بعد نصفِ نصف آن را هم نصف كنيم و... شايد آخر سر به چيزي برسيم ــ البته اگر چيزي بماند! ــ كه به آن مولكولِ ماكاروني مي‌توان گفت؛ يعني كوچكترين جزئي كه هنوز ماكاروني است. حال اگر تقسيم كردن را باز هم ادامه بدهيم، حاصل كار خواص ماكاروني را نخواهد داشت، بلكه ممكن است در اثر ادامه‌ي تقسيم، به مولكول‌هاي كربن يا هيدروژن يا... بربخوريم. اين وسط، چيزي كه به درد ما مي خورد ــ يعني به دردِ نفهميدنِ كوانتوم! ــ اين است كه دست آخر، به اجزاي گسسته اي به نام مولكول يا اتم مي رسيم.

اين پرسش از ساختار ماده كه «آجرك ساختماني ماده چيست؟»، پرسشي قديمي و البته بنيادي است. ما به آن، به كمك فيزيك كلاسيك، چنين پاسخ گفته ايم: ساختار ماده، ذره اي و گسسته است؛ اين يعني نظريه‌ي مولكولي.

 

ادامه نوشته

+ اثر فوتو الکتريک







بنا به نظريه کوانتومي ، امواج به ظاهر پيوسته الکترومغناطيسي ، کوانتيده‌اند و از کوانتومهاي گسسته‌اي به نام فوتون تشکيل شده‌اند که هر فوتون داراي انرژي مشخصي است که مقدار آن فقط به فرکانس بستگي دارد.

مقدمه


اين تعارض جوهر ماناي ذره گونه که با انتشار موج - ذره رخ مي‌دهد، نظريه کوانتوم توصيف عيني يابد، آنگاه مي‌توانيم موقعيتهاي آن را در لحظات پي در پي مشخص و مسير آن را معين کنيم. اما ذراتي که مسيرهاي مشخصي را طي مي‌کنند، مشخصه نقش تداخلي موج گونه آنها را براي هر نوع ماده‌اي که واقعا قابل مشاهده باشد، ايجاد نمي‌کند. در آزمايشگاه ، اين نقشها همچون نقشي از تيک تاکهاي آرايه‌اي از آشکار سازها مشاهده مي‌شود. تمهيدات مستند نظريه کوانتومي اين نقشها را بوسيله يک تابع موج در فرماليزم رياضي آن نظريه بوجود مي‌آورد.

اين تابع موج احتمال آشکار سازي يک تيک تاک را توصيف مي‌کند و چشم به راه يک شيء "حقيقي" نيست. بنابراين ، نظريه کوانتومي با نفي اينکه "موج" يا "ذره" "حقيقي" هستند، مسأله موج - ذره را حل مي‌کند. به علاوه ، نظريه کوانتومي با آنچه که از معاني متعارف و رسمي آنها برداشت مي‌شود. مفهوم ماده گاهي موج و گاهي ذره است را ندارد.






تصوير


بر اساس اصل دوبروي ، در مورد ذرات دو حالت ذره‌اي و موجي در نظر گرفته مي‌شود،
که البته اين خاصيت در دنياي ميکروسکوپي بيشتر مورد مطالعه است. به عنوان مثال ، اگر ذره‌اي به جرم یک گرم که با سرعت معمولی در حال حرکت است، در نظر بگیریم طول موج منتسب به این ذره ، چنان کوچک خواهد بود که اصلا قابل ملاحظه نیست. اما در مورد ذراتی مانند الکترون ، این طول موج قابل توجه است. بنابراین با توسل به این اصل می‌توان تابش الکترومغناطیسی را نیز متشکل از ذراتی دانست که این ذرات را فوتون می‌گویند.


واقعیت کوانتومهای نور


نظریه پلانک در ارتباط با بسته‌های انرژی تابشی ، تا اندازه‌ای مبهم بود و فقط به عنوان مبنایی برای توزیع آماری انرژی میان طول موجهای مختلف در طیف الکترومغناطیسی بکار می‌رفت. پنج سال بعد از "پلانک" ، "آلبرت انیشتین" توانست این مفهوم را به صورت مشخص‌تری بیان کند. انیشتین مفهوم کوانتومی نور را برای توجیه اثر فوتوالکتریک بکار برد. بر این اساس ، فوتون‌ها که دارای انرژی معینی هستند، بعد از برخورد با الکترون‌های اتم ، انرژی خود را به آنها داده ، خود از بین می‌روند. این امر می‌تواند به عنوان یک مسئله برخورد میان دو ذره با استفاده از نظریه برخورد توضیح داده شود.

بعد از برخورد ، فوتون از بین می‌رود و الکترون با انرژیی که از فوتون می‌گیرد، از ماده جدا می‌شود و سبب ایجاد یک جریان فوتوالکترونی در مدار خارجی می‌گردد. مقدار جریان در مدار خارجی ، بسته به تعداد فوتونهایی که بر سطح ماده موجود در کاتد تابیده می‌شود، متفاوت خواهد بود.






تصویر

تأییدی دیگر بر وجود فوتون


آزمایش دیگری که توانست وجود فوتونها را بصورت تجربی به اثبات رساند، مربوط به آزمایش است که توسط "کامپتون" انجام شد. این آزمایش که بعدها نام اثر کامپتون را بر خود گرفت، به این صورت بود که تابش الکترومغناطیسی یا فوتون‌ها توسط مواد مختلف پراکنده می‌شود. به بیان دیگر ، در این آزمایش فوتون بعد از تابش مقداری از انرژی خود را به یک الکترون تقریبا آزاد منتقل می‌کرد و خود با انرژی کمتر در راستای دیگر منحرف می‌شد. نتایج این آزمایش که با استفاده از مفهوم کوانتومی نور صورت می‌گرفت، با نتایج تجربی کاملا تطابق داشت.


جرم فوتون


واقعیت جرم فوتون ، به خاصیت عکس مجذوری قانون کولن بر می‌گردد. بر اساس قانون کولن ، نیروی الکتریکی که دو ذره باردار به یکدیگر وارد می‌کنند، نیرویی است که با مجذور فاصله بین آنها نسبت معکوس دارد. اما این مطالب در تمام شرایط دقیقا درست نیستند، یعنی در فواصل خیلی کوچکتر انحرافاتی وجود دارد و این نیرو دقیقا عکس مجذوری نیست. در این حالت باید فوتونها را ذراتی دارای جرم بدانیم. اما در موارد دیگر که تقریبا بیشتر موارد را شامل می‌شود، این نیرو دقیقا عکس مجذوری است. بنابراین در این حالت باید فوتونها را ذراتی بدون جرم تصور کنیم


 


اثر فوتوالکتریکی



اگر یک صفحه فلزی را تحت تابش فیزیک امواج پر انرژی قرار دهیم، پرتو کاتدی و یا الکترون های شتابدار از صفحه فلزی منتشر می شود. و همچنین اگر بین دو صفحه فلزی اختلاف پتانسیل الکتریکی بسیار زیادی ایجاد کنیم، الکترون های لایه ظرفیت اتم های فلز، انرژی زیادی دریافت می کنند و در نتیجه سطح فلز را ترک می کنند و به سمت آند پیش می روند. در این عمل چون هم نور و الکتریسیته دخالت دارند به این پدیده، اثر فوتو الکتریک می گویند. در واقع تمام مواد ( جامد، مایع و گاز ) می توانند در شرایط خاصی تحت تاثیر اثر فوتوالکتریک، پرتو کاتدی از خود گسیل کنند، گاهی به پرتو کاتدی، فوتوالکترون نیز می گویند.
اثر فوتوالکتریک هر جسمی با گسیل فرکانس مشخصی از موج انجام می شود. اگر فرکانس موج برای جسم خاصی کمتر از حد معین باشد، اثری از فوتو الکتریک مشاهده نخواهد شد. اما طبق قوانین الکترودینامیک کلاسیک، موج با برخورد به صفحه فلزی مقداری انرژی به آن منتقل می کند و به مرور زمان این انرژی انباشته می شود تا اینکه انرژی مورد نیاز برای گسیل الکترون فراهم شود. اما در آزمایشگاه خلاف آنچه که در فیزیک کلاسیک گفته شد، روی می دهد، یعنی گیسل موج با فرکانس کمتر از حد معین به فلزی هرگز پرتو کاتدی منتشر نمی کند.
این بن بستی بود برای دانشمندان در مورد خاصیت نور. تا اینکه انیشتین با ارائه نظریه خود در مورد فوتون، توانست این معما را حل کند. وی فرض کرد که انرژی در تمام فرکانس های موج به طور یکنواخت و یکسان توزیع نشده اند و بلکه فیزیک امواج به صورت بسته هایی از انرژی به نام کوانتم هستند، که بعداً فوتون نامیده شد. انرژی فوتون ها با فرکانس امواج رابطه مستقم دارد. که این معادله به معادله پلانک نیز مشهور است. در این معادله h ثابت پلانک است.

= فرکانس موج
در اثر فوتوالکتریک الکترون های لایه ظرفیت اتم های فلز، با دریافت انرژی موج از صفحه فلزی جدا می شوند، اما در لحظه جدا شدن الکترون های مقداری از انرژی خود را برای غلبه بر نیروی جاذبه الکتروستاتیکی، مصرف می می کنند که انیشتین آن را تابع کار فلز نامید و مقدار آن برای هر فلز، منحصر بفرد است. مقدار تابع کار هر فلز از از 1 تا 10 الکترون ولت متغیر است. پس حداکثر انرژی الکترون های گسیلی از معادله رابطه زیر دست می آید:

T= تابع کار



اثر فوتو الكتريك


فوتوالكتریك

هانریش هرتز ، در حین انجام یك آزمایش مشاهده كرد كه هنگامی پرتوهای نور با طول‌موج بسیار كوتاه ، مانند فرابنفش ، به كلاهك فلزی یك برق‌نمای باردار منفی می‌تابد ، باعث تخلیه‌ی الكتروسكوپ می‌شود . آزمایش‌های دیگر نشان دادند كه این تخلیه‌ی الكتریكی ، به دلیل جدا شدن الكترون از سطح كلاهك فلزی روی داده است .

هرچه شار نوری ( انرژی كه در واحد زمان توسط نور انتقال می‌یابد )تابیده شده به الكتروسكوپ بیشتر باشد ، تخلیه سریع‌تر انجام می‌شود .

اگر شیشه‌ی جذب‌كننده‌ی تابش فرابنفش را در مسیر پرتوها قرار دهیم تخلیه ی الكتریكی مشاهده نمی‌شود

اگرالكتروسكوپ بار مثبت داشته باشد با تابش فرابنفش تخلیه نمی‌شود . یعنی با تابندن نور بر سطح فلز بار منفی از آن ناپدید می‌شود ولی به رغم تاباندن نور بر سطح فلز بار مثبت در آن باقی می ماند .


بقیه در ادامه مطلب...
ادامه نوشته

پديدة كامپتون و فوتو الکتریک

پديدة كامپتون


يكي از بهترين آزمايشاتي كه به وسيله آن مي توان خاصيت ذره اي نور را مشاهده كرد و دريافت، اثر كامپتون است. اين پديده را كه نمي توان آنرا در پرتو فيزيك كلاسيك توجيه كرد آرتور هالي كامپتون در سال 1922 كشف كرده است. وي طي آزمايشي نشان داد كه با تابيدن نور با بسامد (رنگ) مشخص بر سطح فلزي براق، الكترون ها و فوتون ها به صورت ذره اي با يكديگر برخورد مي كنند.

بقیه در ادامه مطلب...
ادامه نوشته

پديدة كامپتون و فوتو الکتریک

پديدة كامپتون


يكي از بهترين آزمايشاتي كه به وسيله آن مي توان خاصيت ذره اي نور را مشاهده كرد و دريافت، اثر كامپتون است. اين پديده را كه نمي توان آنرا در پرتو فيزيك كلاسيك توجيه كرد آرتور هالي كامپتون در سال 1922 كشف كرده است. وي طي آزمايشي نشان داد كه با تابيدن نور با بسامد (رنگ) مشخص بر سطح فلزي براق، الكترون ها و فوتون ها به صورت ذره اي با يكديگر برخورد مي كنند.

بقیه در ادامه مطلب...

پدیده فوتوالکتریک !!


دید کلی
بعد از اینکه پلانک فرمول اساسی خود را در مورد تابش جسم سیاه ارائه داد و چنین استدلال نمود که تابش دارای طبیعت کوانتومی‌ است، یعنی تابش الکترومغناطیسی از مجموعه‌ای از کوانتومهای انرژی به نام فوتون تشکیل شده است، تحول شگرفی در علم فیزیک حاصل شد. بطوری که با استفاده از این مفهوم اندرکنشهای مختلف تابش با ماده که نظریه کلاسیک در توجیه آنها ناتوان بود، بطور کامل تشریح گردید. از جمله این اندرکنشها ، اندرکنشی است که به نام فوتوالکتریک معروف است.


اگر یک صفحه فلزی را تحت تابش امواج پر انرژی قرار دهیم، پرتو کاتدی و یا الکترونهای شتابدار از صفحه فلزی منتشر می‌شود. و همچنین اگر بین دو صفحه فلزی اختلاف پتانسیل الکتریکی بسیار زیادی ایجاد کنیم، الکترونهای لایه ظرفیت اتمهای فلز ، انرژی زیادی دریافت می‌کنند و در نتیجه سطح فلز را ترک می‌کنند و به سمت آند پیش می‌روند. در این عمل چون هم نور و الکتریسیته دخالت دارند به این پدیده ، اثر فوتو الکتریک می‌گویند. در واقع تمام مواد (جامد ، مایع و گاز) می‌توانند در شرایط خاصی تحت تأثیر اثر فوتوالکتریک ، پرتو کاتدی از خود گسیل کنند، گاهی به پرتو کاتدی ، فتوالکترون نیز می‌گویند.

اثر فتوالکتریک هر جسمی با گسیل فرکانس مشخصی از موج انجام می‌شود. اگر فرکانس موج برای جسم خاصی کمتر از حد معین باشد، که به آن بسامد قطع می‌گویند، اثری از فتوالکتریک مشاهده نخواهد شد. اما طبق قوانین الکترودینامیک کلاسیک ، موج با برخورد به صفحه فلزی مقداری انرژی به آن منتقل می‌کند و به مرور زمان این انرژی انباشته می‌شود تا اینکه انرژی مورد نیاز برای گسیل الکترون فراهم شود. اما در آزمایشگاه خلاف آنچه که در فیزیک کلاسیک گفته شد، روی می‌دهد، یعنی گسیل موج با فرکانس کمتر از حد معین به فلزی هرگز پرتو کاتدی منتشر نمی‌کند
 
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه نوشته

فتو الکتریک

 

 

 

phy-1.jpg
اگر یک صفحه فلزی را تحت تابش امواج پر انرژی قرار دهیم، پرتو کاتدی و یا الکترونهای شتابدار از صفحه فلزی منتشر می‌شود. و همچنین اگر بین دو صفحه فلزی اختلاف پتانسیل الکتریکی بسیار زیادی ایجاد کنیم، الکترونهای لایه ظرفیت اتمهای فلز ، انرژی زیادی دریافت می‌کنند و در نتیجه سطح فلز را ترک می‌کنند و به سمت آند پیش می‌روند. در این عمل چون هم نور و الکتریسیته دخالت دارند به این پدیده ، اثر فوتو الکتریک می‌گویند. در واقع تمام مواد (جامد ، مایع و گاز) می‌توانند در شرایط خاصی تحت تأثیر اثر فوتوالکتریک ، پرتو کاتدی از خود گسیل کنند، گاهی به پرتو کاتدی ، فتوالکترون نیز می‌گویند.

ادامه نوشته

اثر فوتو الكتريك(photoelectric effect )كه در آن اجسام فلزي با دريافت انرژي نوراني از سطحشان الكترون

 

 كشفيست مربوط به اواخر قرن نوزدهم .هاينريش هرتز بدنبال مطالعات خود درباره تابش‌هاي الكترومغناطيس كه ماكسول در سال هزار و هشتصد و شصت وجودشان را پيش‌‌بيني كرده بود دريافت كه در صورتي كه دو كرده باردار را تحت تاثير جرقه حاصل از يك منبع نوراني قرار دهيم نسبت به حالتي كه بخواهيم از جرقه الكتريكي براي اين كار استفاده كنيم بهتر قادر به تخليه بار الكتريكي اين كرات خواهيم بود.بنابراين نور بايد توانائي كندن الكترون ازسطح فلزات را داشته باشد با تحقيقات بيشتر هرتز متوجه شد كه گسيل الكترون از سطح فلز به طول موج نور تابيده شده بستگي دارد و ماگزيمم انرژي جنبشي الكترون هاي كنده شده (فوتوالكترونها) از شدت تابش مستقل است يعني  اگر با يك لامپ صدوات براي جدا كردن الكترون ها از سطح فلز استفاده كنيم الكترونهاي كنده شده همان مقدار انري جنبشي را بعد از جدا شدن از سطح فلز دارند كه الكترون هاي كند شده از سطح فلز توسط لامپي با دو برابر شدت تابش (لامپ دويست وات) دارند.همچنين انرژي جنبشي فوتو الكترونها با افزايش فركانس چشمه نور افزايش مي‌يابد گرچه اثر فوتو الكتريك را مي‌توان با نظريه الكترومغناطيس توضيح داد ولي به كمك اين نظريه نمي‌توانيم بستگي انرژي جنبشي فوتوالكترون ها را بافركانس چشمه نور شرح دهيم.هرتز هيچ توجيهي  براي اين ارتباط نتوانست ارائه دهد و فيزيكدانان هم عصر او نيز هرچه تلاش نمودنندتا به كمك فيزيك كلاسيك گره كور اين نسبت را باز كنند نتوانستند، فيزيك كلاسيك پيش‌بيني مي‌كرد كه هرچه شدت تابش چشمه نور بيشتر باشد بايد الكترون‌هاي كنده شده از انرژي جنبشي بيشتري برخوردار باشند و همچنين براساس نتايج فيزيك كلاسيك نور تابيده شده از هر طول موجي كه برخوردار باشد بايد قادر به آزاد سازي الكترون از سطح فلز باشد كه اين نتايج با مشاهدات صورت گرفته توسط هرتز مغايرت داشت.

سال 1905 اينشتين با اطلاع از نظريه كوانتومي پلانك به خوبي بن بست بوجود آمده در پديده فوتوالكتريك راازبين برد اين فرض پلانك مبني بر اين كه نور مجموعه اي از كوانتوم هاي انرژي است توانست به خوبي رابطه بين ماگزيموم انرژي جنبشي الكترونهاي كنده شده از سطح فلز را با فركانس نور تابيده شده توضيح دهد او دليل خود را اين گونه ارائه كرد

 

تابش شامل مجموعه اي از بسته ها يا كوانتوم هاي انرژي است كه بايد انرژي معادل hfبراي آنها درنظرگرفت(f فركانس نور تابيده شده است) اگر اين بسته هاي انرژي جذب سطح يك فلز شوند مقداري از انرژي اين بسته ها صرف غلبه بر سد پتانسيلي فلز شده (مقدار اين سد بستگي به نوع فلز دارد ) و ما بقي انرژي آنها به انرژي جنبشي الكترونها ي كنده شده مبدل مي شود بنابراين هرچه فركانس يك تابش بيشتر باشد مقدار انرژي آن با توجه به رابطه

  E= hf

بيشتر خواهد بود و مقدار باقي مانده انرژي فوتون تابيده شده به سطح فلز نيز افزايش مي يابد كه نهايتا صرف بالا بردن انرژي جنبشي الكترون هاي كنده شده ميشود به همين صورت متناسب بودن جريان فوتوالكترون با شدت چشمه نور نيز قابل توجيه است چراكه  كوانتوم هاي نور (فوتون) با افزايش شدت تابش چشمه نور افزايش مي يابند ودر اين صورت فوتونهاي بيشتري ازچشمه نور گسيل مي يابداين فوتون ها نيز به نوبه خود الكترونهاي بيشتري  را از سطح فلز جدا مي كنند، رابرت ميليكان نيز با انجام آزمايش هايي فرضيات ارائه شده توسط اينشتين را در مورد پديده فوتو الكتريك تاييد كرد ،اينشتين در سال 1921 ميلادي نه به خاطر بيان نسبيت ها بلكه به خاطر توضيح اثر فوتو الكتريك جايزه نوبل را دريافت كرد. 

 

پدیده فوتوالکتریک  

بعد از اینکه پلانک فرمول اساسی خود را در مورد تابش جسم سیاه ارائه داد و چنین استدلال نمود که تابش دارای طبیعت کوانتومی‌ است، یعنی تابش الکترومغناطیسی از مجموعه‌ای از کوانتومهای انرژی به نام فوتون تشکیل شده است، تحول شگرفی در علم فیزیک حاصل شد. بطوری که با استفاده از این مفهوم اندرکنشهای مختلف تابش با ماده که نظریه کلاسیک در توجیه آنها ناتوان بود، بطور کامل تشریح گردید. از جمله این اندرکنشها ، اندرکنشی است که به نام فوتوالکتریک معروف است.



تصویر




اگر یک صفحه فلزی را تحت تابش امواج پر انرژی قرار دهیم، پرتو کاتدی و یا الکترونهای شتابدار از صفحه فلزی منتشر می‌شود. و همچنین اگر بین دو صفحه فلزی اختلاف پتانسیل الکتریکی بسیار زیادی ایجاد کنیم، الکترونهای لایه ظرفیت اتمهای فلز ، انرژی زیادی دریافت می‌کنند و در نتیجه سطح فلز را ترک می‌کنند و به سمت آند پیش می‌روند. در این عمل چون هم نور و الکتریسیته دخالت دارند به این پدیده ، اثر فوتو الکتریک می‌گویند. در واقع تمام مواد (جامد ، مایع و گاز) می‌توانند در شرایط خاصی تحت تأثیر اثر فوتوالکتریک ، پرتو کاتدی از خود گسیل کنند، گاهی به پرتو کاتدی ، فتوالکترون نیز می‌گویند.

اثر فتوالکتریک هر جسمی با گسیل فرکانس مشخصی از موج انجام می‌شود. اگر فرکانس موج برای جسم خاصی کمتر از حد معین باشد، که به آن بسامد قطع می‌گویند، اثری از فتوالکتریک مشاهده نخواهد شد. اما طبق قوانین الکترودینامیک کلاسیک ، موج با برخورد به صفحه فلزی مقداری انرژی به آن منتقل می‌کند و به مرور زمان این انرژی انباشته می‌شود تا اینکه انرژی مورد نیاز برای گسیل الکترون فراهم شود. اما در آزمایشگاه خلاف آنچه که در فیزیک کلاسیک گفته شد، روی می‌دهد، یعنی گسیل موج با فرکانس کمتر از حد معین به فلزی هرگز پرتو کاتدی منتشر نمی‌کند.

تاریخچه

در سال 1887 ، اثر فوتو الکتریک توسط هرتز کشف شد. او در حالی که سرگرم آزمایشهای معروف خود درباره امواج الکترومغناطیسی بود، دریافت که طول جرقه القا شده در مدار ثانویه هنگامی ‌کاهش می‌یابد که دو انتهای شکاف جرقه در برابر نور ماورا بنفش که از جرقه در مدار اولیه می‌آمد، پوشانده شود.

ساختار فوتو الکتریک




img/daneshnameh_up/4/48/PH_A_F_E_02.jpg




یک محفظه شیشه‌ای در نظر بگیرید که در دو انتهای آن ، آند و کاتدی تعبیه شده است و داخل محفظه خلا می‌باشد. اگر بر سطح کاتد ، نوری با فرکانس معین بتابانیم، با احراز شرایط خاص ، فلز کاتد الکترون گسیل می‌کند. اگر آند و کاتد را به یک مدار خارجی وصل بکنیم، الکترون گسیل شده ، جذب آند شده و یک جریان فوتو الکترونی در مدار خارجی برقرار می‌گردد.

مشخصات اثر فوتوالکتریک

  • هر فلزی دارای یک فرکانس‌ ویژه است، بطوری که اگر فرکانس نور تابشی کمتر از این مقدار ویژه باشد، هیچ الکترونی از سطح کاتد گسیل نمی‌شود. این فرکانس‌ ویژه را فرکانس‌ آستانه می‌گویند. شایان ذکر است که فرکانس‌ آستانه از فلزی به فلز دیگر ، تغییر می‌کند و هر فلزی دارای فرکانس‌ آستانه مخصوص به خود است. بر اساس نظریه کلاسیک این خصوصیت غیر قابل ‌توجیه بود.

  • بزرگی جریان فوتو الکترونی با شدت نور تابیده بر سطح کاتد مناسب است، بطوری که اگر شدت افزایش یابد، مقدار جریان فتو الکترونی نیز افزایش پیدا می‌کند. این موضوع توسط نظریه کلاسیک قابل توجیه بود.

  • انرژی فوتو الکترونها از شدت نور تابیده بر سطح کاتد مستقل است، ولی با فرکانس نور تابشی بصورت خطی تغییر می‌کند. این خاصیت در نظریه کلاسیک غیرقابل‌توجیه بود.

  • گسیل الکترون از سطح کاتد بصورت آنی صورت می‌گیرد، یعنی بلافاصله بعد از تابش ، الکترون گسیل می‌شود. به عبارت دیگر ، تأخیر زمان بین تابش و گسیل الکترون هرگز مشاهده نشده است، یا لااقل زمانی بیشتر از 10-9 ثانیه ، حتی با تابش فرودی با شدت بسیار کم نیز مشاهده نشده است.

  • اثر فتو الکتریک توسط الکترونهای تقریبا آزاد صورت می‌گیرد، یعنی الکترونهای لایه‌های داخلی فلز در این اثر دخالت ندارند.

اساس کار فوتو الکتریک




img/daneshnameh_up/6/69/PH_A_F_E_03.jpg




انیشتین تابش را متشکل از مجموعه‌ای از کوانتومهایی با انرژی hv در نظر گرفت که در آن v فرکانس‌ نور و h ثابت پلانک معروف است. جذب تک کوانتوم بوسیله الکترون ، فرآیندی که ممکن است در زمانی کمتر از 10-9 ثانیه صورت گیرد، انرژی الکترون را به اندازه hv افزایش می‌دهد. مقداری از این انرژی باید صرف جدا کردن الکترون از فلز شود. از طرف دیگر ، گفتیم که هر فلزی دارای یک فرکانس آستانه است که در فرکانسهای پایینتر از آن فتوالکتریک غیر ممکن است.

بنابراین اگر فرکانس‌ آستانه را با v0 نشان دهیم، در این صورت کمیت w = hv0 به عنوان تابع کار فلز تعریف می‌شود. بنابراین شرط ایجاد اثر فوتوالکتریک این است که hv (انرژی نور تابشی بر سطح کاتد) بیشتر یا مساوی w باشد. اگر سرعت الکترون گسیل شده از کاتد را با V نشان دهیم، همواره بین فرکانس‌ نور تابشی ، سرعت فتوالکترونها و تابع کار رابطه زیر برقرار است:


mv2/2 = hv - w


رابطه فوق از قانون بقای انرژی حاصل می‌گردد. این رابطه به فرمول انیشتین نیز معروف است. میلیکان آزمایشهای جامعی انجام داد و صحت فرمول انیشتین را تثبیت نمود. آنچه آزمایشهای میلیکان و پیشینیان ثابت کرد این بود که بعضی اوقات نور نظیر مجموعه‌ای از ذرات رفتار می‌کند و این ذرات می‌توانند بطور انفرادی عمل کنند، طوری که می‌توان به موجودیت یک تک فوتون فکر کرد و به دنبال خواص آن بود. (ماهیت ذره‌ای نور) نتیجه جنبی این آزمایشها حاکی از اطلاعاتی در مورد فلزات بود، آشکار شد که تابع کار W از مرتبه چند الکترون ولت است (1ev=1.6x10-19j) و این می‌توانست با سایر خواص فلزات هم بسته باشد.

پدیده فوتوالکتریک (مقاله)

 

 

اثرفوتوالكتريك يك پديده ي الكترونيك كوانتومي است كه الكترون ها از ماده بعد از گرفتن انرژي از تشعشعات الكترومغناطيسي مانند اشعه ي X يا نور مرئي، جدا مي شوند. در اين مبحث الكترون هاي جدا شده را مي توان به عنوان فوتوالكترون ها مربوط دانست. اين پديده را به خاطر اين كه هنريش رادولف هرتز اين را كشف كرد، اثر هرتز هم مي نامند هر چند كه اين مورد به كلي خارج از استفاده ماند.

 

مطالعه ي اثرفوتوالكتريك ما را به قدم هايي مهم در درك خاصيت كوانتومي نور و الكترون ها هدايت مي كند و به شكل مفاهيم  دو گانگي موج-ذره اعتبار مي بخشد. اين بخش هم ممكن است به اثر فوتورسانايي يا اثر فوتو ولتائيك يا فوتوالكتروشيمي مربوط شود.

 بقیه در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

حالت هاي مواد

كلاً مواد در جهان در شش حالت ظاهر مي شوند :

جامد، مايع، گاز، پلاسما، ماده چگال باس-اينشتين و حالت تازه كشف ‌شده: ماده چگال فرميوني.

مواد جامد در برابر تغيير شكل مقاومت مي‌كنند، آنها سخت و گاهي شكننده اند.

مايع‌ها به راحتي تغيير حالت مي دهندو به سختي متراكم مي‌گردند و شكل ظرف خود را مي‌گيرند.

گاز‌ها كم چگال‌تر اند و ساده‌تر متراكم مي‌شوند و نه‌تنها شكل ظرف محتويشان را مي‌گيرند، بلكه آن‌قدر منبسط مي‌شوند تا كاملا آن را پر كنند. در ترموديناميك بررسي قوانين گاز ها از گازهاي كامل استفاده مي شود . اين گازها معمولاً در شرايط استاندارد حالت گاز را به خود مي گيرند.

حالت چهارم ماده، پلاسما، شبيه گاز است و اما ذرات سازنده آن يون ها مي باشد. در جهان بيشتر مواد در حالت پلاسماهستند، مثل خورشيد و ساير ستارگان . پلاسما اغلب بسيار گرم است و مي‌توان آن را در ميدان‌هاي مغناطيسي به دام انداخت.

حالت پنجم با نام ماده چگال باس-اينشتين (Bose-Einstein condensate) كه در سال 1995 كشف شد، در اثر سرد شدن ذراتي به نام باسن‌ها (Bosons) تا دما‌هايي بسيار پايين پديد مي‌آيد. باسن‌هاي سرد در هم فرومي‌روند و ابر ذره‌اي كه رفتاري بيشتر شبيه يك موج دارد تا ذره‌اي معمولي شكل مي‌گيرد. ماده چگال باس-اينشتين شكننده‌است وسرعت نور در آن بسيار كم است .

ديبورا جين (Deborah Jin) از دانشگاه كلورادو كه گروهش در اواخر پاييز امسال ( 1382 ) موفق به كشف اين شكل تازه ماده شده‌است، مي‌گويد: وقتي شكل جديدي از ماده روبرو مي‌شويد بايد زماني را صرف شناخت ويژگي‌هايش كنيد. آنها اين ماده تازه را با سرد كردن ابري از پانصدهزار اتم پتاسيم - 40 تا دمايي كمتر از يك ميليونيم درجه بالاتر از صفر مطلق پديدآوردند. اين اتم‌ها در چنين دمايي بدون گران‌روي جريان مي‌يابند و اين نشانه ماده جديد بود. در دما‌هاي پايين‌تر چه اتفاقي مي‌افتد؟ هنوز نمي‌دانيم.

ماده چگال فرميوني بسيار شبيه ماده چگال باس-اينشتين (BEC) است. هر دو از فرورفتن اتم‌ها در دماهايي بسيار پايين ساخته‌مي‌شوند. اتم‌هاي BEC باسن اند و اتم‌هاي ماده چگال فرميوني، فرميون. باسن‌ها درهم فرومي‌روند، اما فرميون‌ها اينگونه نيستند. باسن‌ها اتم‌هايي هستند كه مي‌توانند در هم فرو روند. به طور كلي اگر تعداد (الكترون + پروتون + نوترون اتمي) عددي زوج باشد، آن اتم يك باسن است. مثلا اتم‌هاي سديم معمولي باسن ‌اند و مي‌توانند به حالت فاز چگال باس-اينشتين ادغام شوند. اما فرميون‌ها مطابق اصل طرد پائولي نمي‌توانند در يك واحد كوآنتومي در هم ادغام شوند. هر اتمي كه تعداد الكترون‌ها + پروتون‌ها + نوترون‌هايش عددي فرد باشد، مثل پتاسيم - 40 يك فرميون است. گروه جين براي مقابله با خواص ادغام‌ناپذيري فرميون‌ها از تأثير ميدان مغناطيسي بر آنها استفاده‌كردند.

ميدان مغناطيسي سبب مي‌شود اتم‌هاي تنهاي فرميون جفت شوند. قدرت اين پيوند را ميدان مغناطيسي تعيين مي‌كند. جفت‌هاي اتم‌هاي پتاسيم برخي از خواص فرميونيشان را حفظ مي‌كنند، ولي كمي شبيه باسن‌ها عمل خواهند‌كرد. يك جفت فرميون مي‌تواند در جفت ديگري ادغام شود - و جفت تازه در جفتي ديگر ...- تا سرانجام ماده چگال فرميوني شكل‌گيرد. در اثر اين پديده، گران‌روي (Viscosity) ماده به وجود آمده بايد بسيار كم باشد. جفت‌هاي فرميون مي‌توانند درهم فروروند و شبيه باسن‌ها عمل كنند. مشابه اين پديده را در ابررسانايي مي‌بينيم. در يك ابررسانا، جفت‌هاي الكترون (الكترون‌ها فرميون اند) مي‌توانند بدون هيچ مقاومتي جريان يابند. متأسفانه مطالعه و دسترسي به ابررسانا‌ها بسيار مشكل است. گرم‌ترين ابررساناي امروزي مي توانند در دماي (135- )درجه سانتيگيراد عمل مي‌كند و اين بزرگ‌ترين مشكل براي مطالعه و استفاده از آنهاست. قدرت جفت‌شدن شگفت‌انگيز در حالت جديد، دانشمندان را اميدوار كرده‌است كه بتوانند از يافته‌هاي خود درباره حالت تازه ماده، براي توليد ابررساناها در دماي اتاق استفاده ‌كنند.

نوترینو خورشیدی

تصویر

نگاه اجمالی

همان طور که می‌دانید، خورشید «جعبه سیاهی» است که اختر شناسان فقط می‌توانند «خروجی» آن را بررسی نمایند. تمام اطلاعات مربوط به خورشید که برای اخترشناسی جدید قابل حصول بوده بر مبنای مطالعه تابش‌های مختلفی قرار دارد. که از بیرونی ترین لایه‌های خورشید منتشر می‌گردد. هیچ گونه معلوماتی مستقیما از اعماق خورشید به دست نمی‌آید. اگر بخواهیم اظهار نظر دقیقی به عمل آوریم. باید بگوییم که نظریه ترکیب داخلی خورشید که دوام میزان انرژی آن را در اثر واکنش‌های گرما هسته‌ای می‌داند فقط یک مدل نظری است. آری ، کلمه فقط در این مورد کاملا مناسب نیست.

نوترینو

نوترینو ذره‌ای است با سرعت زیاد که مستقیما مربوط به واکنش‌های گرما-هسته‌ای می‌گردد. نوترینوها در اثر تبدیل هسته هیدروژن به هلیوم تشکیل می‌شوند و بر مبنای عقاید جدید ، منبعی از انرژی میان ستاره‌ای هستند. شار این ذرات و انرژی آنها به درجه حرارت و ماهیت واکنش‌های گرما - هسته‌ای بستگی دارند. در حالی که فوتونهای تشکیل شده در داخل منظومه شمسی ، پیش از وارد شدن به فضا حدودا ده بیلیون بار برخورد پیدا می‌کنند. قدرت نفوذ نوترینو به قدری زیاد است که از تمام توده ماده خورشیدی بدون برخورد به مانعی عبور می‌کند و به زمین می‌رسد. اگر امکان داشت آنها را به دام بیاندازیم می‌توانستیم مشاهده نماییم که در داخل خورشید چه می‌گذرد. در صورتی که نوترینوها فقط بطور مستقیم در خلال برهمکنش با ذرات دیگر (در واکنشهای گرما - هسته‌ای) که نتایج آن قابل ثبت می‌باشد، بررسی می‌شوند. چنین اظهار نظری بسیار مشکل می‌گردد.

نظریه گرما - هسته‌ای

نظریه گرما هسته‌ای به وضوح فرآیندهای تکامل ستاره‌ای را توضیح می‌دهد. و با مشخصات فیزیکی قابل رصد خورشید و ستارگان کاملا مطابقت می‌نماید. با این وجود این نظریه درست مانند هر مدل نظری دیگر که مربوط به وضعیت داخلی جعبه سیاه است چون بر شواهد غیر مستقیمی تکیه دارد، نمی‌تواند رضایت بخش باشد. تایید مستقیم اطلاعات ضروری است و چنین تاییدی باید از اطلاعاتی که مستقیما از داخل ستارگان به دست می‌آید، فراهم گردد. یکی از راههای بدست آوردن چنین اطلاعاتی مشخص شده است. و آن عبارت است از اختر شناسی نوترینویی و یا به طور دقیق نیز یک نجومی نوترینویی.



تصویر

واکنش گرما-هسته‌ای در نوترینو

یکی از این گونه واکنش‌ها به وسیله فیزیکدان مشهور آگادمیسین برنو .ام.پونتکرنو (Bruno M.Pontecorvo) پیشنهاد گردید. او خاطر نشان کرد که ایزوتوپ کلر (37Cl) می‌تواند یک نوترینو جذب کند و با از دست دادن یک الکترون به یکی از ایزوتوپ‌های آرگن (37Ar) تبدیل شود. که ردیابی الکترون بوجود آمده دشوار نیست. از این گذشته چون 37Ar رادیواکتیو است، مقدار آن بوسیه محصولات حاصل از تجزیه‌اش قابل اندازه گیری می‌باشد.

آشکارسازی نوترینوها

اشکال ثبت نوترینوها به وسیله آشکارساز کلر این است که باید شار نوترینو از دیگر پرتوهای کیهانی که می‌توانند واکنش هسته‌ای تبدیل کلر به آرگن را آغاز کنند، مجزا شود. این واقعیت انجام گیری در عمق کره زمین را که نفوذ ذرات کیهانی به داخل آن ممکن نیست، ضروری می سازد. فکر ساختن آشکارساز کلر به وسیله فیزیکدان آمریکایی ریموند دیویس (Ragmond Davis) و همکارش اجرا گردید. دام نوترینو از مخزن عظیمی حاوی 600 تن تتراکلرو اتیلن مایع پاک کننده معمولی تشکیل شده بود و در گودال سنگی معدن هومزتیک نزدیک شهر لید در داکوتای جنوبی کار گذاشته شد.



 

تفاوت تابش الکترومغناطیسی با نوترینوی خورشیدی

تابش الکترومغناطیسی که از خورشید به ما می‌رسد. واقعا حدود یک میلیون سال پیش از خورشید گسیل شده و باید فاصله داخل خورشید تا سطح آن و بعد تا سطح زمین را پیموده باشد. ولی نوترینوها عملا شرایط خورشید را در لحظه بررسی گزارش می‌دهند. بنابراین تعجبی ندارد که چرا نتایج مطالعه به وسیله تابش الکترومغناطیسی با نتایج مطالعه به وسیله نوترینو تفاوت دارد.


آیا عدم وجود نوترینوهای خورشید در آزمایش ویدیس به دلیل است که در دوره ما کوره گرما هسته‌ای خورشید است از کار کشیده است؟ برای پاسخ دادن به این سئوال آزمایش‌های بیشتری ضرورت دارد. و تجهیزات چنین آزمایشی هم اکنون در حال گسترش می‌باشد. مسئله دیگری که احتمال نتایج تجربیات دیویس را توضیح می‌دهد. طبیعت خود نوترینوها می‌باشد.

ماهیت نوترینو


اطلاعات اولیه

فیزیک و اختر شناسی جدید بستگی نزدیکی با یکدیگر دارند. در حالی که فضا برای علم فیزیک که نمی‌تواند بسیاری از فرآیندها را در شرایط زمینی مطالعه نماید. در حکم آزمایشگاهی می‌باشد. کشفیات این علم در این آزمایشگاه پیشرفت اخترشناسی را آسان می‌سازد. بنابراین ما شاهد نفوذ این دو علم در یکدیگر هستیم که یک مرحله طبیعی در روند ادراک می‌باشد.

نوترینو در میان دویست ذره بنیادی شناخت شده برای فیزیکدانان عجیب‌ترین ذره می‌باشد. طبق نظریه‌ای که از مدتها پیش وجود داشته ، نوترینو جرم سکون ندارد و همیشه دقیقا با سرعت نور حرکت می‌نماید از سوی دیگر ، هیچ قانونی وجود ندارد فرض اینکه نوترینو دارای جرم باشد را منع کند.

نوترینو بدون جرم

طبق نظریه‌ای که از مدتها پیش وجود داشته نوترینو دارای جرم سکون نیست و همیشه دقیقا با سرعت نور حرکت می‌نماید. و اینکه نوترینو دارای جرم باشد، گروهی از متخصصین در موسسه فیزیک نظری و تجربی فرهنگستان علوم شوروی سابق تشویق نمود تا برای یافتن جرم نوترینو (اگر چنین جرمی وجود داشته باشد) به تجربیاتی دست بزنند. با آنکه هنوز این تجربه در مرحله مقدماتی است، نتایج آن بسیار هیجان‌انگیز می‌باشد. جرم نوترینو صفر نیست، بلکه بین 14 تا 16 الکترون ولت است. نوترینو جرم بزرگی ندارد، جرم آن بین سی هزارم و ده هزارم جرم الکترون است، ولی واقعیت وجود داشتن چنین جرمی ، اگر تصدیق شود باید موجب تغییرات عمده‌ای در عقاید و آرا متداول ما درباره جهان گردد.

نوترینو در فضا

از میان مسائل قابل توجهی که امروزه اخترشناسان با آن روبرو هستند مسئله انرژی خورشیدی و ستاره‌ای است. تا همین اواخر اعتقاد بر این بود که منبع این انرژی واکنش گرما - هسته‌ای تبدیل هیدروژن به هلیوم است. این عقیده به قدری قوت داشت که تقریبا جزو بدیهیات به شمار می‌آمد، ولی بعد تردید بر آن سایه افکند.

اگر خورشید حقیقتا محل واکنش‌های گرما - هسته‌ای باشد. در این صورت باید نوترینو در آنجا ایجاد شود. به علت قدرت نفوذ بسیار زیاد نوترینوها و برهمکنش ضعیف آنها با ماده ، این ذرات باید به فضای خورشید فرار کنند و برخی از آنها باید به زمین برسند. همان طور که می‌دانید وسیله خاصی برای ثبت نوترینوها وجود دارد. بلی مشخص شده تعدادی از این ذرات که به زمین می‌رسند، چند برابر کوچک‌تر از تعدادی است که به وسیله فرضیه پیش بینی شده است.

اگر نوترینو دارای جرم باشد؟

اگر ثابت شود که نوترینو دارای جرم است امکانات جدیدی را پدید می‌آید. تا نتایج تجربیات نوترینو را که رضایت بخش نیستند، توضیح دهیم. نظریه پردازان بر این عقیده هستند که سه نوع نوترینو در طبیعت وجود دارد و تصور می‌کنند نوترنیوئی نوترینوهای خورشید که به وسیله آشکارسازهای ویژه‌ای ثبت می‌شود. ممکن است در مسیر حرکت خود به سوی زمین به نوترینوهای دیگر تبدیل شوند که آنها به وسیله آشکارسازها قابل ثبت نیستند. اگر تصدیق شود که نوترینو دارای جرم است، باید درباره بسیاری از عقاید کیهان شناسی تجدید نظر به عمل آوریم.

سهم نوترینو در فضا

هندسه فضا به چگالی ماده مربوط می‌شود. اگر چگالی از مقدار بحرانی معین 10-29 گرم در سانتی متر مکعب بزرگ باشد. فضای جهان بسته و هدر می‌گردد. تاکنون اختر فیزیکدانان براین عقیده بوده‌اند که چگالی متوسط واقعی در جهان از مقدار بحرانی تعیین شده کمتر است. ممکن است که نوترینو به طور قابل توجهی این نظریه را تغییر دهد. طبق اطلاعات موجود در مقابل هر پروتون در جهان حدود یک بیلیون نوترینو وجود دارد. (مبنای محاسبات پروتون می‌باشد. زیرا هسته هیدروژن است و هیدروژن فراوانترین عنصر شیمیایی در طبیعت است). اگر نوترینو واقعا دارای جرم باشد و اگر این جرم دهها میلیون بار کوچک‌تر از جرم پروتون باشد، جرم کل نوترینو در جهان 30 برابر بزرگتر از جرم ماده استاندارد می‌گردد.

ممکن است تمام ستارگان ، سیارات ، کهکشان‌ها و سحابی‌ها فقط سهم کوچکی را در زمینه نوترینوئی داشته باشند. مفهوم چنین مطلبی آنست که چگالی متوسط ماده بسیار بزرگتر از مقدار بحرانی می‌باشد. در نتیجه جهان بسته و محدود است و زمانی در آینده جایگزین انبساط آن می‌شود.

کهکشان‌ها و خوشه بندی آنها

در اولین مرحله انبساط جهان ، ناپایداری‌های کوچک اتفاقی از گاز نوترینویی که جهان را پر نموده بود، ناشی می‌شدند. ولی در آن مرحله نوترینوها فوق‌العاده پرانرژی بودند و میدانهای گرانشی توده‌های کوچک ماده برای آنکه نوترینوها را به خود متصل سازند کافی نبودند. و این نوترینوها به تدریج نابود و پراکنده شدند. در ضمن ادامه انبساط نوترینوها سرعت خود را از دست دادند. و طبق محاسبات حدود سیصد سال پس از انبساط ، آنها را در توده‌های ماده که بزرگتر شده و قابلیت جذب نوترینو را پیدا کرده بودند قرار گرفتند. جرم این توده‌ها 1015 برابر جرم خورشید بود. آنها به تدریج سنگین‌تر شدند و شدت میدان گرانشی آنها افزایش یافت و تعداد بیشتری نوترینو جذب گردید. حدود یک میلیون سال پس از آغاز انبساط توسط توده‌های ماده نیز قادر بودند که ماده استاندارد - گاز خنثی- را جذب نمایند. محاسبات نشان می دهد که مقدار این ماده فقط چند دهم جرم کل تجمع های نوترینوئی می باشد.

جرم پنهان (Hidden Mass)

برای روشن ساختن جرم پنهان که چندسالی است فیزیکدانان برای حل آن تلاش می‌نمایند، بایستی ماهیت نوترینوها از لحاظ جرم‌دار بودن مشخص شود.


برای تعیین جرم خوشه‌های کهکشانی دو راه وجود دارد، که عبارتند از:


  • نخستین طریق به وسیله تابش خوشه می‌باشد. هر چه جرم خوشه بزرگتر باشد، تابش آن بیشتر است.
  • طریقه دوم بر مبنای قانون گرانش نیوتون و حرکت کهکشان‌ها در داخل خوشه‌ها نسبت به یکدیگر که به وسیله این قانون مشخص می‌گردد، می‌باشد.

اطلاعاتی که بوسیله این دو روش به دست آمده با یکدیگر تفاوت فاحشی دارند. جرمی که بر مبنای قانون گرانش حاصل می‌شود چندین برابر مقداری است که از شدت تابش نتیجه می‌گردد. توضیحی که در این مورد می‌توان بیان داشت، بدین گونه می‌باشد که خوشه‌ها حاوی اجسام غیر درخشان هستند که در تراکم ماده سهیم می‌باشند ولی اثری در تابش ندارد. اینگونه جرمهای پنهان شده باعث افزایش سرعت کهکشانهای داخل خوشه ها می‌شود.

ماهیت فیزیکی جرم‌های پنهان شده

تعدادی فرضیه در مورد ماهیت فیزیکی جرم‌های پنهان شده مطرح شده است و آنها پیشنهاد می‌نمایند که این جرم‌ها گاز ، گرد و غبار ، ستارگانی با تابش اندک یا سیاهچاله می‌باشند. ولی هیچ یک از این فرضیه‌ها نمی‌توانند چگونگی مسائل را به نحو رضایت بخشی توضیح دهند. در نتیجه این مسئله هنوز بدون پاسخ می‌باشد. ممکن است نوترینوها این مسئله را روشن کنند. اگر آنها دارای جرم باشند. در آن صورت سهم آنها در جرم کل کهکشان‌های موجود در خوشه‌ها ، برای بیان علت اختلافی که در تعیین جرم به وسیله دو روش پدید می‌آید کافی باشد.

فرضیه مبنی بر اینکه جرم نوترینو صفر

 نیست

همانطور که می‌دانید احتمال وجود نوترینوها بر مبنای تباهی بنا می‌باشد. یعنی فرآیندی که به وسیله آن هسته یک عنصر شیمیایی یک الکترون از دست می‌دهد و به هسته عنصر دیگری تبدیل می‌گردد. فیزیکدانان ملاحظه نمودند که در برخی موارد ، انرژی الکترون خارج شده کمتر از مقداری می‌باشد که بوسیله محاسبات نظری پیشنهاد شده است. فیزیکدانان بلند پایه سوئیسی و ولف گانگ پائولی (Wolfgong Pouli) پیشنهاد نمود. نقصان انرژی بوسیله ذره خنثای شناخته شده‌ای حمل می‌گردد که هیچ برهمکنش قابل توجهی با ماده ندارد و بنابراین نمی‌توان به وجود آن پی برد. این ذره نوترینو نامیده شد. و وجود آن به وسیله تجربه تائید گردید. برای تعیین اینکه آیا نوترینو دارای جرم است یا نه؟ اصولا تباهی بتا می‌تواند شاخص غیر مستقیمی باشد.
 
 برای اطلاعات بیشتر به ادامه مطلب بروید.
ادامه نوشته

چوپان مغناطيسي

چوپان مغناطيسي

الكترونها در محيط پلاسمايي مثل گوسفنداني هستند كه در يك مرتع باشند. آنها به اطراف پرسه مي زنند و گاهي به سقلمه اي احتياج دارند تا باعث شود در راه مشخص گله قرار گيرند. چهاردهم نوامبر، يك تيم تحقيقاتي روشي را عرضه كرد كه با آن مي توان ديواري يكطرفه ساخت كه كه اجازه ي ورود الكترونها از يكطرف را مي دهد ولي الكترونهايي كه از طرف ديگر ديوار مي خواهند وارد شوند را مانع مي شود. اين روش جديدي براي به دام انداري الكترونها در محيط پلاسمايي است. اين ايده ما را به ياد "شيطانك ماكسول(Maxwell's Demon)" مي اندازد كه مي گفت فرض كنيد يك ظرف را با تيغه اي به دو قسمت تقسيم مي كنيم و يكطرفش را تا نصف از گاز پر مي كنيم. موجود هوشياري را در جلوي سوراخ بين دو نصفه ي ظرف قرار مي دهيم و او فقط مولكولهاي پرسرعت را انتخاب و به سمت ديگر هدايت مي كند. اين آزمايش نظري عملا غير قابل اجراست اما در اينجا با احتساب اينكه مقداري گرما هدر مي رود مي توان الكترونها را به دقت تفكيك كرد. (مثل همان كاري كه شيطانك جلوي دريچه در آزمايش ذهني ماكسول مي كرد!) قصه اينگونه است كه در يك راكتور گداخت بنام توكامك، محققان ميدان مغناطيسي براي نگه داري پلاسما در يك محل خاص بكار مي برند. يعني پلاسما را (كه مجموعه اي از الكترونهاست) درون ظرفي از جنس ميدان مغناطيسي قرار مي دهند. براي اينكار تعدادي از الكترونهاي پلاسما را در ميدان مغناطيسي مي اندازند كه باعث مي شود اين الكترونها دور حلقه اي شبيه به خانه ي حلزون بچزخند و اين خانه حكم ظرفي را دارد كه درونش پلاسما حبس مي شود. اما اين روش نيازمند اينست كه مقدار بسيار زيادي امواج راديويي به درون پلاسما فرستاده شود كه اين مقدار باعث گرم شدن بسياري از الكترونها و اتلاف گرمايي مي شود. نات فيش (Nat Fisch) از دانشگاه پرينستون (Princeton University) و همكارانش تصميم گرفتند كه انرژي لازم براي ظرف را بجاي اينكه به همه جا بفرستند فقط به يك منطقه ي كوچك بفرستند. اين ايده دو نوع ميدان مي خواهد. اول، يك لايه ي نازك از ميدانهاي الكترومغناطيس نوسان كننده مي خواهد كه بطور عمودي محوطه ي پلاسمايي را نصف مي كند و دوم، يك ميدان مغناطيسي ايستا مي خواهد. الكترونها ترجيح مي دهند كه از ديواره ي قوي و نوساني الكترومغناطيسي فاصله بگيرند بنابراين به عقب برميگردند اما ميدان مغناطيسي روي الكترونهاعمل مي كند و آنها را مجددا به جلو هدايت مي كند(مثل يك درب يكطرفه). نمايي از يك پلاسماي حبس شده در يك توكامك. توضيح كاملتر و واضحتر انست كه فرض كنيد يك الكترون به ديوار نزديك ميشود. ميدان مغناطيسي ايستا كه عمود بر ديوار است باعث مي شود كه الكترون روي مسيري حلزوني شكل به سمت ديوار جلو برود. در نزديكي هاي ديوار فركانس اين چرخش رو به جلو با فركانس نوسان ميدان الكترومغناطيسي ديوار هماهنگ مي شود و باعث مي شود كه الكترونها در جاي مشخصي از مدار چرخششان ناگهاني به سمت داخل كشيده شوند. اين شوت شدگي به سمت ديگر ديواره براي تمام الكترونها در همان جهت وجود دارد. يعني فرقي نمي كند كه الكترون به ديواره از كدام سمت نزديك شود. اگر الكتروني مثلا از سمت ديگر به ديوار نزديك شود، ميدان مغناطيسي ايستايي كه الكترونها را رو به يك سمت هدايت مي كند باعث دوري آن الكترون از ديوار مي شود. بنابراين مي بينيد كه ديوار اينجا مثل شيطانك ماكسول كه به يكسو تفكيك مي كرد عمل مي كند. حالا اين تيم در حال عملي كردن اين ايده هستند تا بتوانند با دو ديوار الكترونها را بين اين دو حبس كنند.

منبع :www.nojum.ir

كهكشاني از عصر تاريكي جهان!

كهكشاني از عصر تاريكي جهان!
كهكشاني از عصر تاريكي جهان!
اخترشناسان «هابل» به کشف جوان‌ترین و درخشان‌ترین کهکشان موفق شدند

گروهي بين‌المللي از اخترشناسان با به كارگيري تلسكوپ فضايي هابل يكي از جوانترين و درخشانترين كهكشان‌هايي را كه تاكنون كشف شده شناسايي كردند.

به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، اين پژوهشگران به سرپرستي لاري برادلي از دانشگاه جان هاپكينز اعلام كردند كه كهكشان كشف شده به نام A1689-zD1 سيزده ميليارد سال نوري از زمين فاصله دارد و حدود 700 ميليون سال پس از پديده انفجار بزرگ شكل گرفته است.

اختر شناسان معتقدند كه پديده انفجار بزرگ يا بيگ بنگ 13 ميليارد سال قبل رخ داده و كائنات را بوجود آورده است.

اين كهكشان به قدري دور است كه مشاهده آن با دوربين پيشرفته هابل براي تحقيقات امكان پذير نبوده و به همين دليل با دوربين نزديك مادون قرمز اين تلسكوپ فضايي و اسپكترومتر چند منظوره رصد شده است.

اين دانشمندان شامل پژوهشگراني از دانشگاه كاليفرنيا و رصدخانه جنوب اروپا اعلام كردند كه مطالعات و رصدهاي خود را در اين زمينه با استفاده از تلسكوپ كيك در هاوايي و تلسكوپ وري لارژ در شيلي دنبال خواهند كرد.

اين پژوهش در مجله استروفيزيكال منتشر شده است.

منبع: خبرگزاري دانشجويان ايران

چرا جهان اين قدر در تلاش است كه نابود نشود ؟

چرا جهان اين قدر در تلاش است كه نابود نشود ؟
چرا جهان اين قدر در تلاش است كه نابود نشود ؟
گذری بر فیزیک مدرن...

چرا جهان اين قدر در تلاش است كه نابود نشود ؟

جواب اين سوال را تا به حال هيچ دانشمند و يا فيلسوفي نيافته است. حتي هاوكينگ دانشمند و اختر شناس بزرگ در جواب به آن گفته است :«اگرجواب اين سوال را بدانم مطمئناً به سوال هاي ديگري خواهم رسيد كه آغازگركشف نظريه ي همه چيز و رسيدن به قله هاي ناممكن فيزيك و تمام علوم ديگر است.» از نظريه ي همه چيز گفتيم ، حتماً محتواي اين نظريه ي جديد كه هنوز كامل نشده براي شما مبهم است. پس در اين مقاله به بحث و بررسي درباره اركان سازنده ي اين نظريه خواهيم پرداخت. نظريه اي كه شايد انسان بتواند با داشتن آن فكر خدا را درباره ي كائنات و جهان آفرينش بخواند و خود را به بينهايت نزديك تر سازد. به عبارت ديگر تلاش ما بيان مفاهيمي است كه انسان براي يافتن سرنوشت ويا گذشته ي خويش به آن هااحتياج دارد .

بهتر است قبل ازبررسي پايه اي اين نظريه با چند مفهوم وعبارت آشنا شويم:

الف-  سياهچاله ها يا ستاره هاي رمبيده شده : يك سياهچاله يك جرم متراكم و يك ستاره ي مرده است كه در آن گرانش به حدي شديد است كه حتي نور نيز نمي تواند از آن بگريزد، پس يك سياه چاله ديده نمي شود .

ب - انفجار بزرگ: نظريه اي كه مي گويد جهان در ابتدا يك گوي آتشين بسيار داغ بوده كه منفجر شده و ماده وانرژي و...را بوجود آورده است تا جهان بصورتي كه امروزه مي بينيم در آيد اين نظريه در قرن نوزدهم ميلادي توسط هوگان ارائه شد.

ج - مكانيك كوانتومي  : سال ها پيش تصور مي شد كه كوچك ترين اجزاي تشكيل دهنده ي ماده، اتم ها هستند ولي بعدها كشف شد كه در اتم نيز هسته اي وجود دارد كه الكترون ها به دورآن چرخش مي كنند و همين طور خود هسته از ذرات كوچك تري به نام نوكلئون تشكيل شده و هر يك از نوكلئون ها نيز باز از ذرات كوچك تري به نام كوارك ها تشكيل يافته اند كه بار و وزن هسته اتم را مشخص مي كنند . كوارك ها يكي از ذرات بنيادين هستند كه بعد از انفجار بزرگ بوجود آمدند.كوارك ها داراي شش نوع هستند كه هسته اتم فقط از دو نوع اول آنها يعني بالا و پايين تشكيل يافته است.

د - نيروهاي بنيادين يا اوليه :بين ذرات بنيادين چهارنوع نيروعمل مي كند كه عبارتند از:

الف) نيروي پر قدرت كوارك :اين نيرو از جدا شدن بيش از حد كوارك هاي داخل هسته از يكديگر و يا حتي از پرت شدن آنها به خارج جلوگيري مي كند ، نيروي پر قدرت كوارك از طريق ذرات مبادله كننده(گلوئون)انتقال مي يابد كه بين كوارك ها در پروازهستند .

ب) نيروي الكترومغناطيسي : يك ذره داراي بارمنفي به وسيله يك ذره ي منفي ديگر دفع و به سوي يك ذره با بارمثبت جذب مي شود اين نيرو توسط فوتون ها مبادله مي شود .

پ) نيروي ضعيف : اين نيرودربين ذرات بدون بار(خنثي)ودرفواصل خيلي نزديك برقراراست و باعث راديواكتيويته مي شود كه نوعي از آنرا راديواكتيويته ي بتا مي نامند وذره ي پيام رسان اين نيرو«ويكون»نام دارد.

ت) نيروي گرانش : يكي از چهار نيروي طبيعت كه ضعيف ترين آنهاست . گراني،هميشه جذب مي كند،هيچ گاه دفع نمي كندومي تواند تا فواصل بسياردور،تاثيرداشته باشد.همچنين ذره ي پيام رسان اين نيرو«گراويتون»نام دارد كه تاكنون بطور مستقيم مشاهده نشده است.

انرژي تاريك:

يكي ازنظريه هايي كه ما را دررسيدن به «نظريه ي همه چيز» ياري مي كند،نظريه ي اينشتين درمورد مجموعه ايست كه سبب انبساط جهان مي شود.اين مجموعه (منظورماده وانرژي)حدود 95 درصد ماده وانرژي جهان را تشكيل مي دهد.

ازاين مجموعه ي 95 درصدي،30درصد ماده ي تاريكو65درصد انرژي تاريك است كه عامل شتاب داربودن انبساط و بي نظمي جهان مي باشد.همچنين سياهچاله ها نيز نوعي ماده تاريك محسوب مي شوند. نظريه پردازان انرژي تاريك يا نيروي ضد جاذبه معتقدند كه: اين نيرو در طول زمان مي تواند نيرومندتر يا ضعيف تر شود.اين نيرو يا سرانجام دنيا را در يك لحظه از هم مي پاشاند،يا درآينده ي دوررفته رفته آن را خاموش مي كند.اين آينده ي دور10 ميليارد سال با زمان حال فاصله دارد.اگراين نيروخود به خود ازميان برود،جاذبه بارديگربر گيتي مستولي مي شود و جهان خود به خود فرومي پاشد.اين نيرومدت هاست كه وجود دارد وتغيير آن بسياركند وآرام است.

يكي از كيهان شناسان به نام دكتر"ريس"مي گويد:«هرگونه تحول تسريع كننده،كه به قدرتمند شدن اين انرژي تاريك منجرشود تا30ميليارد سال ديگرروي نخواهد داد.»هم چنين برخي محاسبات دانشمندان درباره ي قدرت اين انرژي به يك عدد واحد رسيده است كه نام آن را دبليو گذاشته اند.اين عدد درحقيقت نسبت ميان فشاروتراكم اين انرژي تاريك است.يكي ازعجيب ترين خصوصيات اين انرژي مرموزاين است كه برخلاف ماده يا انرژي معمولي چگالي آن با انبساط فضا كاهش نمي يابد و شواهد زيادي حكايت ازآن دارد كه هميشه داراي چگالي ثابتي است.به اين ترتيب با انبساط جهان چگالي مواد معمولي رفته رفته كمتر مي شودوحتي نسبتي كمتراز5 درصد را به خود اختصاص خواهد داد ولي درصد انرژي تاريك روبه ازدياد خواهد گذاشت.

اميد است با ادامه ي كاردانشمندان در آينده ي نزديك هيجان انگيزترين راز علم حل شود.

فرضيه سفردرزمان: يكي ازجالب ترين افكاربشر،ايده ي جابجايي دربعد زمان است.اينشتين با ارائه ي نظريه ي نسبيت خاص خود نشان داد كه اين كار از نظرتئوري شدني است،برطبق اين نظريه اگرشيئي به سرعت نورنزديك شود،گذشت زمان برايش آهسته تر صورت مي گيرد.بنابراين اگر بشود با سرعت بيش از سرعت نور حركت كرد زمان به عقب بر مي گردد.مانع اصلي اين است كه اگرجسمي به سرعت نور نزديك شود جرم نسبي آن به بي نهايت ميل مي كند لذا نمي شود شتابي بيش از سرعت نور پيدا كرد. اما شايد روزي هم اين مشكل حل شود!

دانشمندان براين عقيده هستندكه اين كاربه كمك يك پديده ي طبيعي صورت مي گيرد.دراين خصوص سه پديده مدنظراست:

سياهچاله هاي دوار ، كرم چاله هاوريسمان هاي كيهاني



سياهچاله هاي دوار:سياهچاله ها بر دو نوع اند ، دوار و غير دوار ، سياهچاله هاي غيردوار داراي انتهاي نقطه مانند هستند ، در آن جا هر جسمي كه به حفره مكش شده باشد نابود مي شود ، اما سياهچاله هاي دوار داراي انتهايي قاعده دار به شكل حلقه هستند كه مانند يك قيف واقعي انتهايشان بازاست،همچنين فقط اين نوع سياهچاله است كه مي تواند سكوي پرتاب به آينده يا گذشته باشد.انتهاي قيف به يك قيف ديگر به اسم سفيدچاله مي رسد كه درست عكس آن عمل مي كند.يعني هر جسمي را به شدت به بيرون پرتاب مي كند.ازهمين جاست كه مي توانيم پا به زمان هاوجهان هاي ديگربگذاريم.



كرمچاله ها:  يك سكوي ديگر گذر از زمان است كه مي تواند درعرض چند ساعت ماراچندين سال نوري جابجا كند.فرض كنيد دونفردوطرف يك ملافه راگرفته ومي كشنداگر يك توپ تنيس برروي ملافه قرار دهيم يك انحنا درسطح ملافه به سمت توپ ايجادمي شود.
يك تيله روي اين ملافه قرار دهيم به سمت چاله اي كه توپ ايجاد كرده است مي رود.
اين نظر اينشتين است كه كرات آسماني در فضا و انحنا ايجاد مي كنند ،درست مثل همان توپ روي ملافه. حالا فرض كنيم فضا به صورت يك لايه ي دوبعدي روي يك محورتاشده باشد وبين نيمه بالاوپايين آن خالي باشدودوجرم هم اندازه درقسمت بالا وپائين مقابل هم قرارگيردآن وقت حفره اي كه هردو ايجاد مي كنند مي توانند به هم ديگررسيده وايجاد يك تونل كند0مثل اين كه يك ميانبردرزمان ومكان ايجاد شده باشد به اين تونل كرمچاله مي گويند.


حال سوالي پيش مي آيد كه اگرما مي توانستيم به گذشته سفركنيم.زماني كه هنوزبه دنيانيامده بوديم وپدربزرگ خودرامي كشتيم پس چگونه ماوجود داريم اين يك پارادوكس است ونقيض خودش دردرونش است ولي بايد گفت راه حلي نيزبراي اين موضوع پيداشده است واين راه حل نظريه ي جهان هاي موازي است.طبق اين نظريه امكان داردچندين جهان وجود داشته باشد،كه مشابه جهان ماست اما ترتيب وقايع درآنهافرق مي كند.پس وقتي به عقب برميگرديم دريك جهان ديگروجود داريم نه درجهاني كه درآن هستيم.همچنين مي توان گفت كه اين نظريه تقريبا همجهت ومنطبق با نظريه استيفن هاوكينگ درباره ي جهان هاي نوزاد است كه بيانگر اين است كه غيرازجهان ما جهان هاي ديگري نيزوجود دارند كه ازطريق راه هائي به هم متصلند.

نظريه ريسمانهاي كيهاني يا ابر ريسمان:

يكي ازبرترين موفقيت هاي علم درقرن بيستم اين است كه درسطح پايه،قوانين فيزيك به دو فرمول خلاصه شدند:

الف - تئوري گرانش اينشتن:كه فضاهاي بسياربزرگ راتوصيف مي كند.مثلاكهكشانها، سياهچاله ها وانفجار بزرگ.

ب - تئوري كوانتومي:كه فضاهاي بسياركوچك راتوصيف مي كند0مثلاجهان كوچك ذرات زير اتمي والكترومغناطيس0

يكي از بزرگترين طنزهاي طبيعت كيهان شناسي اتحاداين دوفرمول است كه واقعاگيج كننده به نظرمي رسد وحتي بزرگترين فيزيكدانان جهان مثل اينشتين وهايزنبرگ نتوانستند ازعهده ي آن برآيند،خوشبختانه مايك تئوري مناسب براي اتحاداين دونيروداريم (در حقيقت اين تنها تئوري است و ديگرتئوري هابه تناقض رسيده اند ) كه ابر ريسمان ناميده مي شود كه به سادگي دستگاه گرانشي را با تئوري الكترومغناطيس كه براي حل مشكلات كرمچاله هاي كوانتومي لازم است،متحد مي كند.

تئوري ابرريسمان قوانين مبهم فيزيك كوانتومي رابافرض اين كه ذرات زيراتمي درحقيقت ارتعاشي از يك رشته كوچك هستند توضيح مي دهد،ارتعاش يك رشته ويالون سبب ايجاد يك نت مي شود،همچنين ارتعاش يك ابرريسمان سبب ايجاد ذرات موجود درطبيعت مي شود. بنابراين جهان يك سمفوني ازريسمان هاي درحال ارتعاش است و توضيح بيشتراين كه يك ريسمان كه درزمان حركت مي كند باعث انحناي فضاي اطرافش مي شود كه سياهچاله،كرمچاله وديگرجوابهاي مرموزاينيشتن رامي سازد ودريك كلام، تئوري ريسمان،تئوري اينيشتن وكوانتوم فيزيك را با يك نتيجه ي منطقي متحد مي كند.

همچنين بايد دانست،كه اين ذرات زيراتمي كه سازنده ي تارهاي اين ويالون هستندآن قدركوچك هستند طوري كه اگرهسته ي اتم هيدروژن راشهرتهران فرض كنيم اندازه اين ذرات اتمي درداخل اين شهراست به عبارتي ديگراين ذره 18-^10برابر يك اتم است.

ادوارد ويتن ازموسسه ي تحصيلي پيشرفته در پرينستون ادعاكرده است: «تئوري ابرريسمان تئوري قرن بيست ويكم است كه تصادفادرقرن بيستم كشف شده است وهنوز رياضيات موردنيازقرن بيست ويكم براي حل سياهچاله هاي كوانتمي كشف نشده است.»تا اينجا به تلاش هاي انجام شده و نظريه هاي ارائه شده براي رسيدن به نظريه كلي پرداختيم.در پايان بهتراست شناخت دقيق تري نيز از خود نظريه درحيطه ي فيزيك داشته باشيم:

اين نظريه :

ـ بايد مدلي به ما بدهد كه بين نيروها وذرات،يگانگي ايجاد كند.

ـ بايد به اين سوال پاسخ دهد كه«شرايط مرزي»چيست؟ شرايطي كه دراولين لحظه،قبل ازآن كه هيچ زماني بگذرد وجود داشته است.

ـ بايد امكان چند انتخاب را بدهد.بايد محدود كننده باشد.به عنوان مثال،بايد دقيقاً پيشگويي كند كه چند نوع ذره وجود دارد. اگرحق انتخاب هايي راباقي مي گذارد،بايداين واقعيت را به نحوي توضيح دهد كه اين، جهاني است كه ما داريم،نه جهاني كه با آن اندك تفاوتي دارد.

ـ بايد تعداد كمي اجزاي اختياري داشته باشد .اين ميتواند به اين معني باشد كه ما هيچ گاه نظريه اي بدون اجزاي اختياري نخواهيم داشت با اين حال ، ترجيح مي دهيم كه براي پاسخ ها نبايد نگاه زيرچشمي بسيارمكرري به جهان واقعي داشته باشيم، شگفت آن كه نظريه ي«همه چيز»ممكن است يك جزءاختياري باشد.

ـ بايد جهاني،مثل جهاني راكه مشاهده مي كنيم،پيشگويي كند يابه طورقانع كننده اي توضيح دهد كه چرا اختلافي وجود دارد.يك نظريه «همه چيز»بايدراهي بيابد تادرقياس با آنچه مامشاهده مي كنيم، ايستادگي كند.

ـ بايد ساده باشد و درهمان حال،امكان پيچيدگي هاي عظيم رابدهد.

ـ بايدمعماي تركيب نظريه ي نسبيت عام اينيشتن نظريه اي كه معمولاباآن گراني راتوضيح مي دهيم)ومكانيك كوانتومي(نظريه اي كه معمولابه هنگام بحث درباره ي سه نيروي ديگربه كار مي بريم)راحل كند.

از كجا آمده ايم؟
از كجا آمده ايم؟
فیزیکدانان در پاسخ به این پرسش که جهان چگونه آغاز شده است، نظریه انفجار بزرگ را مطرح می کنند. طبق این نظریه جهان ۷۱ میلیارد سال پیش ...

 
ادامه نوشته

پروفسور سید محمود حسابی

سید محمود حسابی دانشمند و از جمله نخستین فیزیک پیشگان ایرانی دوران معاصر است. در کابینه محمد مصدق، وزیر فرهنگ بود.

سید محمود حسابی در سال ۱۲۸۱ (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی (سید عباس(معزالسلطنه) و گوهرشاد حسابی) در تهران متولد و پس از سپری نمودن چهار سال از دوران کودکی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات شد. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارتهای دور از وطن در مدرسه کشیشهای فرانسوی آغاز کرد و هم‌زمان, توسط مادرش (گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفت. قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشت. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف کامل داشت.

 تحصیلات

پروفسور حسابی و مادرش
پروفسور حسابی و مادرش
پروفسور سید محمود حسابی و اینشتین
پروفسور سید محمود حسابی و اینشتین

شروع تحصیلات متوسطه‌ او مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, پس از دو سال تحصیل در منزل برای ادامه به کالج آمریکایی بیروت رفت و در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات, در سن نوزده سالگی, لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرک مهندسی راه و ساختمان را اخذ نمود. در آن زمان با نقشه کشی و راهسازی, به امرار معاش خانواده کمک می‌کرد. همچنین در رشته‌های پزشکی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات آکادمیک پرداخت.

شرکت راهسازی فرانسوی که او در آن مشغول به کار بود, به پاس قدردانی از زحماتش, وی را برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام کرد و بدین ترتیب در سال۱۹۲۴ (م) به مدرسه عالی برق پاریس وارد و در سال ۱۹۲۵ (م) فارغ التحصیل شد.

هم‌زمان با تحصیل در رشته معدن, در راه آهن برقی فرانسه مشغول به کار گردید و پس از پایان تحصیل در این رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت «سار» آغاز کرد.

به دلیل وجود روحیه علمی, به تحصیل و تحقیق, در دانشگاه سوربن, در رشته فیزیک پرداخت و در سال ۱۹۲۷ (م) در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را , با ارائه رساله‌ای تحت عنوان «حساسیت سلولهای فتوالکتریک», با درجه عالی دریافت نمود.

حسابی با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنا بود و در چند رشته ورزشی موفقیتهایی کسب کرد که از جمله می‌توان به دیپلم نجات غریق در رشته شنا اشاره نمود. ضمنا با کمک تنی چند از دانشجویان خود در دانشسرای عالی توانست تغییراتی در کاسه سه تار (سازی ایرانی) ایجاد نماید.

دکتر حسابی در دانشگاه پرینستون آمریکا تحت نظر پروفسور انیشتین فرضیاتی درباره «بی نهایت بودن ذرات» و «عبور نور از مجاورت ماده» ارایه نمود. سپس در دانشگاه شیکاگو برای اثبات فرضیه‌هایش آزمایشاتی انجام داد.

این دانشمند فرزانه علاوه برفارسی ، بر چهار زبان زنده دنیا یعنی عربی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی تسلط داشت و همچنین در تحقیقات علمی خود از زبانهای سانسکریت، لاتین، یونانی، پهلوی (زبان ایرانیان باستان)، اوستایی، ترکی، ایتالیایی و روسی استفاده می‌نمود.

پروفسور حسابی به دلیل عشق به میهن و با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور به ایران بازگشت و با ایمان و تعهد, به خدمتی خستگی ناپذیر پرداخت تا جوانان ایرانی را با علوم نوین آشنا سازد. پایه گذاری علوم نوین و تأسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی, دانشکده‌های فنی و علوم دانشگاه تهران, نگارش ده‌ها کتاب و جزوه و راه اندازی و پایه گذاری فیزیک و مهندسی نوین, وی را به عناوین شایسته پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران در کشور معروف نمود . ایشان همچنین به دریافت بالاترین نشان علمی فرانسه مفتخر گردید. حدود هفتاد سال خدمت علمی او در گسترش علوم روز و واژه گزینی علمی در برابر هجوم لغات خارجی و نیز پایه گذاری مراکز آموزشی, پژوهشی, تخصصی, علمی و ..., از جمله اقداماتی ارزشمند به شمار می‌رود که در ذیل به مواردی اشاره شده‌است:

  • اولین نقشه برداری فنی و تخصصی کشور (راه بندرلنگه به بوشهر)
  • اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران به شمشک)
  • اولین مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران
  • پایه گذاری اولین مدارس عشایری کشور
  • پایه گذاری دارالمعلمین عالی
  • پایه گذاری دانشسرای عالی
  • ساخت اولین رادیو در کشور
  • راه اندازی اولین آنتن فرستنده در کشور
  • راه اندازی اولین مرکز زلزله شناسی کشور
  • راه اندازی اولین رآکتور اتمی سازمان انرژی اتمی کشور
  • راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران
  • محاسبه و تعیین ساعت ایران
  • پایه گذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران, به نام بیمارستان «گوهرشاد»
  • شرکت در پایه گذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی
  • تدوین اساسنامه طرح تأسیس دانشگاه تهران
  • پایه گذاری دانشکده فنی دانشگاه تهران
  • پایه گذاری دانشکده علوم دانشگاه تهران
  • پایه گذاری شورای عالی معارف
  • پایه گذاری مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران
  • پایه گذاری بخش آکوستیک در دانشگاه و اندازه گیری فواصل گامهای موسیقی ایرانی به روش علمی
  • پایه گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی
  • پایه گذاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
  • پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران
  • پایه گذاری سازمان انرژی اتمی ایران
  • پایه گذاری اولین رصدخانه نوین در ایران
  • پایه گذاری مرکز مدرن تعقیب ماهواره‌ها در شیراز
  • پایه گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان
  • پایه گذاری انجمن موسیقی ایران و مرکز پژوهشهای موسیقی
  • پایه گذاری کمیته پژوهشی فضای ایران
  • ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی کشور (در ساختمان دانشسرای عالی در نگارستان دانشگاه تهران)
  • تدوین اساسنامه و تأسیس موسسه ملی استاندارد
  • تدوین آیین نامه کارخانجات نساجی کشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت
  • پایه گذاری واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (پژوهش و صنعت در الکترونیک, فیزیک, فیزیک اپتیک, هوش مصنوعی)
  • راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) در کشور
  • ایجاد اولین کارگاههای تجربی در علوم کاربردی در ایران
  • ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه در کشور

_

 مرگ

محمود حسابی در ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو به هنگام معالجه قلبی، مرد. مقبره وی در شهر تفرش قرار دارد. به دلایلی که معلوم نیست، مرگ وی تا مدتی در ایران اعلام نشد.

اسحاق نیوتن




img/daneshnameh_up/6/61/Neoton.jpg

خانواده و دوران کودکی

ایزاک نیوتن که در روز 25 دسامبر 1642 یعنی سال مرگ گالیله متولد شد از خانواده‌ای است که افراد آن کشاورز مستقل و متوسط الحال بودند و مجاور دریا در قریه وولستورپ می‌زیستند. نیوتن قبل از موعد متولد شد و زودرس به دنیا آمد و چنان ضعیف بود که مادر گمان برد او حتی روز اول زندگی را نتواند به پایان برد. پدرش نیز در عین حال اسحق نام داشت و در 30 سالگی و قبل از تولد فرزندش در گذشت. پدرش مردی بوده است ضعیف ، با رفتار غیر عادی ، زودرنج و عصبی مزاج مادرش هانا آیسکاف زنی بود مقتصد ، خانه داری بود صاحب کفایت و صنعتگری با لیاقت آیزاک دوره کودکی شادی نداشت.

او سه ساله بود که مادرش با بارناباس المیت کشیش مرفه با سنی دو برابر سن خود ازدواج کرد. جدایی از مادر ظاهرا سخت بر شخصیت او اثر گذاشت و تقریبا مسلم است که رفتار بعدی وی نسبت به زنان را نیز شکل داد. نیوتن هیچگاه ازدواج نکرد اما یکبار (شاید هم دو بار) نامزد کرد به نظر می‌آمد که تمرکز او منحصرا روی کارش بود نه سالی که نیوتن در وولستورپ جدا از مادر گذرانید. برای وی سالهای دردناکی بود، داستانهایی بر سر زبان است که نیوتن جوان از قبه کلیسا بالا می رفت تا نورث ویتام ده مجاور را که مادرش اینک در آن زندگی می‌کرد، از دور ببیند. آموزش ابتدایی رسمی نیوتن در دو مدرسه کوچک دهکده‌های اسکلینگتن و راچفورد صورت گرفته بود که هر دو برای رفت و آمد روزانه به خانه او نزدیک بودند.

کشف استعداد

چنین به نظر می‌رسد که اول بار دایی او که کشیشی به نام ویلیام آیسکاف بوده است متوجه شد که در نیوتن استعدادی مافوق کودکان عادی وجود دارد. بدین ترتیب ویلیام آیسکاف مادر را مجاب کرد که کودک را به دانشگاه کمبریج (که خودش نیز از شاگردان قدیمی این دانشگاه بود) بفرستد. زیا مادر نیوتن قصد داشت وی را در خانه نگهدارد تا در کارهای مزرعه به او کمک کند، در این هنگام نیوتن 15 ساله بود. کمبریج در آن زمان دیگر آکسفورد را از مقام اولی که داشت خلع کرده ، به قلب پیوریتانیسم انگلیس و کانون زندگی روشنفکری آن کشور بدل شده بود.

نیوتن در آنجا مانند هزاران دانشجوی دیگر دوره کارشناسی ، خود را غرق مطالعه آثار ارسطو و افلاطون می‌کرد. نیوتن در یکی از روزهای سال 1663 یا 1664 شعار زیر را در کتابچه یادداشت خود وارد کرد. افلاطون دوست من و ارسطو هم دوست من است، اما بهترین دوست من حقیقت است او از کارهای دکارت در هندسه تحلیلی شردوع کرده سریعا تا مبحث روشهای جبری پیش آمده بود، در آوریل 1665 که نیوتن درجه کارشناسی خود را گرفت، دوره آموزشی او که می‌توانست چشمگیرترین دوره در کل تاریخ دانشگاه باشد بدون هیچگونه شناسایی رسمی به اتمام رسید.

در حدود سال 1665 مرض طاعون شیوع یافت و دانشگاه دانشجویان خود را مرخص کرد. نیوتن به زادگاه خود مراجعت کرد همین موقع بود که هوش و استعداد نابغه بزرگ آشکار گشت، زیرا تمام کتابها و جزوه‌های خود را در دانشگاه جا گذاشته بود فکر خود را آزاد گذاشت که به تنهایی از منابع خاص خود استفاده نماید. در این هنگام نیوتن بیش از 22 سال نداشت ولی بیش از ارشمیدس و دکارت درباره معرفت ساختمان جهان دقیق شده بود، نیوتن ضمن دو سالی که در وولستورپ بود حساب عناصر بی نهایت کوچک قانون جاذبه عمومی را کشف کرد و تئوری نور را بنیان گذاشت.



img/daneshnameh_up/7/74/newtonapple.gif

داستان سیب نیوتن

این داستان که سقوط سیبی از درخت نیوتن را به فکر کشف جاذبه عمومی انداخته است به نظر درست می‌آید او از آن لحظه این پرسشها را برای خود مطرح کرد: چرا سیب به پایین و نه بالا سقوط می‌کند؟ و چرا ماه بر زمین نمی‌افتد؟ این اندیشه‌ها بعدها او را به کشف قانون نیروی گرانش رهنمون شدند، هنگامی که نیوتن چندین سال بعد پاسخ این پرسش را توانست بیابد، در واقع یکی از قانونهای فیزیک را کشف کرده بود که بر تمام عالم حکمفرماست.

کشفیات نیوتن

قانون نیروی گرانش او پس از شیوع طاعون و بازگشت به ملک مزروعی مادرش ، طی 18 ماه به آگاهیها و کشفهایی بیش از آنچه که دانشمندان دیگر در طول عمر خود دست می‌یابند، دست یافت. او در این مدت ساخت و ساز قانون نیروی گرانش را آغاز کرد. او در باره نور و رنگهای آن پژوهش کرد، دلیل جزر و مد را کشف کرد، قوانین و حرکات بخصوصی را به درستی تشخیص داد و معادله‌هایی برای آن نوشت که بعدها اساس و بنیان دانش مکانیک شد. در مورد نیروی گرانش نیوتن معتقد بود که نه تنها زمین چنین نیروی گرانشی دارد، بلکه تمام اجسام و اجرام چنین خصوصیتی دارند.



تصویر




روزی که او منشوری را در دست گرفت و اجازه داد تا پرتو نور خورشید از میان آن بتابد. او با این کار کشف کرد که نور سفید به هنگام ورود به منشور شیشه‌ای منحرف می‌شود و به 7 پرتو نور اصلی با رنگهای گوناگون تجزیه می‌شود، آنها رنگهای رنگین کمان هستند که طیف یا بیناب نامیده می‌شوند و عبارتند از: سرخ ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی و بنفش.

او تمام این کشفیات را در یک دوره زمانی 18 ماهه به انجام رسانید بالاخره طاعون ریشه کن شد و او به لندن برگشت تا تحصیلات خود را به پایان برساند و 3 سال پس از آن را صرف کاوش و پژوهش در ماهیت و طبیعت نور کرد. او همچنین نخستین دوربین نجومی آینه‌ای را ساخت تلسکوپ آینه‌ای رصدخانه مونت پالومار در کالیفرنیا نیز ، که آینه آن 5 متر قطر دارد بر اساس اصول و قواعد نیوتن بنا شده است.

دوران میان سالی و بیماری نیوتن

نیوتن در اثر مطالعات فراوان مبتلا به ناراحتی عصبی شد. از دو ناراحتی عصبی که نیوتن پیدا کرد، اولی ظاهرا در سال 1678 و دومی در سال بعد از فوت مادر او بود. در این دره وی مدت 6 سال از هر گونه مکاتبه مربوط به تلاشهای ذهنی دست کشید، به هر صورت عالم کیهانی بود. دوران مابین 1684 و 1686 از نظر تاریخ فکری بشر مقام ارجمندی دارد، در این دوران هالی توانست با تدبیر بسیار نیوتن را وا دارد که اکتشافات خویش را در نجوم و علم حرکات به منظور انتشار تدوین کند و نیوتن نیز به این کار رضایت داد.

در سال 1687 در 45 سالگی قانون جاذبه زمین و سه قانون در باره حرکت را در کتابش که به زبان لاتین نوشته شده بود با خرج هالی منتشر کرد. نیوتن به مطالعات عظیم دیگری پرداخت که حتی امروزه نیز کامل نشده است و آن اینکه با بکار بردن قوانین علم الحرکات و قانون جاذبه عمومی فرو رفتگی زمین را در دو قطب آنکه نتیجه دوران روزانه زمین به دور محورش می‌باشد محاسبه کرد و به کمک این محاسبه در صدد برآمد سیر تکامل تدریجی سیاره را مورد مطالعه قرار دهد. نیوتن تغییرات وزن اجسام را برحسب تغییر عرض جغرافیایی مکان بدست آورد و نیز ثابت کرد که هر جسم تو خالی که به سطوح مروی متحدالمرکز و متجانس محدود شده باشد، نمی‌تواند هیچگونه نیرویی بر اجسام با ابعاد کوچک که در نقطه غیر مشخصی در داخل آن قرار داشته باشند اعمال کند.

نیوتن در پاییز سال 1692 هنگامی که به 50 سالگی رسید نزدیک می‌شد به سختی مریض و بستری شد، بطوری که از هر گونه قوت و غذایی بیزار شد و دچار بی‌خوابی مفرط گردید که به تدریج به بی‌خوابی کامل تبدیل شد. خبر کسالت شدید نیوتن در قاره اروپا انتشار یافت. لیکن بعد از آنکه خبر بهبودی او را دادند دوستانش شادمان گردیدند. حکومت بریتانیا به منظور قدر دانی از خدمات این دانشمند بزرگ یک منصب بسیار بالای دولتی به وی اعطاء کرد و او در سال 1700 میلادی به عنوان خزانه دار کل سلطنتی منصوب شد، منصبی که تا آخر عمرش آن را حفظ کرد.

در همان سال به عضویت آکادمی علمی فرانسه نیز انتخاب شد، در سال 1705 اعلی حضرت ملکه آن (ملکه انگلستان) به وی عنوان سر اعطاء کرد و به احتمال قوی اعطای این افتخار بیشتر به مناسبت خدمات او در ضرب مسکوکات بوده است تا به علت تقدم فضل او در معبد عقل و کمال.

نیوتن از نگاه خودش

وی چندی پیش از وفاتش با نگاهی به زندگی علمی طولانی گذشته‌اش از آن این خلاصه را بدست داد: من نمی‌دانم به چشم مردم دنیا چگونه می‌آیم، اما در چشم خود به کودکی می‌مانم که در کنار دریا بازی می‌کند و توجه خود را هر زمان به یافتن ریگی صافتر یا صدفی زیباتر منعطف می‌کند. در حالی که اقیانوس بزرگ حقیقت همچنان نامکشوف مانده در جلوی او گسترده است، آخرین روزهای زندگی وی تأثر برانگیز و از جنبه انسانی قوی و عمیق بوده است. اگر چه نیوتن نیز مانند سایر افراد بشر از رنج فراوان بی‌بهره نماند لیکن بردباری بسیاری که در مقابل درد و شکنجه دائمی دو سه سال اخیر زندگانی خویش نشان داد شکوفه‌های دیگری بر تاج گلی که بر فرق او قرار دارد می‌افزاید.

وداع با دنیا

در آخرین روزهای زندگی از درد جانگداز آسوده بود در نهایت آرامش در 20 مارس 1727 در 84 سالگی در لندن در گذشت و با عزت و شرف بسیار در وستمینستر آبی به خاک سپرده شد. برای قدردانی از این دانشمند بزرگ واحد نیرو را نیوتن نامیده‌اند. بدون تردید می‌توان گفت در تاریخ بشریت نامی از مافوق نیوتن وجود نداشته و هیچ اثری از لحاظ عظمت و بزرگی مانند کتاب(اصول) او نخواهد بود.

نظریات لاپلاس و لاگرانژ در مورد نیوتن

لاپلاس بزرگترین ادامه دهنده اکتشافات او درباره‌اش چنین می‌گوید: کتاب اصول بنای معظمی است که تا ابد عمق دانش نابغه بزرگی را که کاشف مهمترین قوانین طبیعت بوده است به جهانیان ملل خوهد داشت. لاگرانژ درباره او چنین می‌گوید: نیوتن خوشبخت بود که توانست دستگاه جهان را توصیف کند. افسوس که در عالم بیش از یک آسمان وجود ندارد. ولتر از مشهورترین ستایندگان او چنین نوشته است: ای رازدار آسمانها و ای جوهر ابدی راست بگو تو نسبت به نیوتن حسادت نمی‌ورزی؟

تشرف آگاهانه فیزیکدان اوکراینی به دین مبین اسلام

 

 تشرف آگاهانه فیزیکدان اوکراینی به دین مبین اسلام



وی تاکید کرد: آنها نمونه‌های آزمایشگاهی مختلفی را مورد بررسی قرار دادند

تا به تحلیل چرایی گردش زمین به دور محور خود که یک نظریه جدید است

برسند و سرانجام آن را ثابت کردند ولی غافل از این که این نظریه در احادیث

نبوی که از1400 سال پیش به یادگار مانده و همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند

وجود دارد و این مطلب یک چیز را ثابت می‌کند و آن این که تنها منبع اسلام و 

پیامترش میتواند آفریدگار جهان باشد 

 برای نمازگزاران مرکز اسلامی شهر کیف یک عادت شده است که هر روز

شاهد حضور یک غیرمسلمان در این مرکز و تشرف وی اعم از زن و مرد به دین

 اسلام باشند و این بار شاهد اسلام آوردن یک دانشمند اوکراینی بودند.

 به گزارش ابنا به نقل از سایت "اتحادیه سازمانهای اسلامی در اروپا"،

"دیمیتری بولیاکف" فیزیکدان برجسته اوکراینی چندی پیش با حضور در مرکز

 اسلامی

شهر کیف پایتخت اوکراین و با گفتن شهادتین نزد امام جماعت این شهر رسما 

دین اسلام را برای خود برگزید.

این دانشمند اوکراینی با اشاره به چگونگی محرز شدن حقیقت دین اسلام برای

وی تصریح کرد: پس از مطالعه مساله گردش زمین به دور محور خود در احادیث

نبوی(ص) تصمیم به مسلمان شدن گرفتم.

بولیاکف 22 ساله در ادامه اظهار داشت: راه آشنایی من با اسلام تنها از

راه علمی بوده است؛ من یکی از اعضای گروه علمی فیزیک خلاء هستم که زیر

نظر پروفسور ” نیکلای کوسینیکف” یکی از دانشمندان برجسته در این رشته

کار می‌کند.

وی تاکید کرد: آنها نمونه‌های آزمایشگاهی مختلفی را مورد بررسی قرار دادند

تا به تحلیل چرایی گردش زمین به دور محور خود که یک نظریه جدید است

برسند و سرانجام آن را ثابت کردند ولی غافل از این که این نظریه در احادیث

نبوی که از1400 سال پیش به یادگار مانده و همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند

وجود دارد و این مطلب یک چیز را ثابت می‌کند و آن این که تنها منبع اسلام و

پیامبرش می‌تواند آفریدگار جهان باشد.